×
جستجو در سایت
ورود و عضویت
بازیابی رمز ورود
کد تایید ارسال شد
جهت تایید تغییر رمز کد ارسال شده را وارد نمایید
ورود
نام کاربری یا رمز خود را فراموش کرده ام
شماره موبایل خود را وارد نمایید
ارسال
اگر هنوز عضو نیستید 
عضویت
ارسال
ارسال
دسته بندی ها

عزت نفس وَ سایه های شخصیتی

بنام عشق

نمایان شدن خود واقعی در ایجاد هیجان های ناخودآگاه اتفاق می افتد.

گاهی با هیجان خشم  یا شادی ناگهانی ، گاهی با استفاده کردن  مواد مخدر و الکلی ،خود واقعی پیمان خودش را با خودآگاه می شکند و حقیقت ناخوداگاه  عقده ها کمبودها و محدودیت های رعایت شده قبل را می شکافد و به اصل خود نزدیک می شود.
حتما شاهد بودید در یک مهمانی، شخصی را که به درونگرایی معروف بوده و خجالتی دیده می شده ،ناگهان با محرک بیرونی صدو هشتاد درجه شخصیت او تغییر کرده و شروع به آواز خواندن و یا رقص و یا با عاملی خشمگین می شود و شروع به دادو بیداد می کند.
این ویژگی ناخوداگاه  پنهان می باشد که ناخواسته محرک بیرونی ،ضربه ایی به زخم درونی می زند و ناگهان تغییر رویه وبرون ریزی  شخص ،رخ می دهد.
خشم های پنهانی که شخص از مادر یا پدر یا جنسیت خود دارد بصورت ناخودآگاه با بهانه های مختلف در فضایی غیر قابل پیش بینی بیرون می زند و فقط خود فرد باید رازش را بیابد ،چون او شاهد همه ی تکانه های احساسی خود در کودکی بوده است و حال با آگاهی به عمق روان خودباید، سفر کند تا به شفا برسد.

گاهی هویت هایی که در بیرون برای خود کسب می کنیم،شغل،شهرت،فرزند ،ازدواج،اشیاو لوازم خانه،ماشین و زیبایی جسمانی ، تصور می کنیم  که میتونن کمبود های درونی ما را پوشش دهند ، ولی غافل از اینکه این چاه خودکم بینی هیچوقت پر نمی شود و مدام از این آرزو و خواسته به خواسته ی دیگر می رود تا تایید دیگران را کسب کند.  

وقتی مسئولیت سرنوشت خود را بدست بگیرید به تونل تاریک روانتون سر میزنید و به دردهایتان معنا می دهیدو به زخم هایتان شجاعانه نگاه می کنید.

البته بدانید که زخمها ،ترمیم نمی شود بلکه با معنا دادن به آن زخم، می توانید از لیموترش در زندگی تان لیمونات بسازید وتجربه تلخ آن را، فرصت رشد و تغییراستفاده کنید.

بیشتر خلاقیت ها ، هنرها ، اختراع هایی که در طول تاریخ انجام شده در پیک دردها و رنج ها صورت گرفته.
پنداری باید به مرگ های کوچک دچار شد تا تولدی دوباره داشت.
باید یه سریی چیزها را از دست بدیم تا به کشفی عظیم تر از درون خود دست پیدا کنیم.
همانند خانم مریم میرزا خانی یکی از اسطوره های قرن حاضر ، با توجه به تمام ناملایمات و بیماری در عمر کوتاهی که در کره زمین داشت ،آثار بسیار ارزنده ایی از خود باقی گذاشت .
این افراد وقتی احساس مفید بودن دارند و دیگر خشمی ، برای رقابت ناسالم ندارند. خود را کافی می دانند و دنبال کامل شدن نیستند .
آنها زندگی طبیعی خود را می کنند و نیاز ندارند که دیده شوند.

 زندگی آقای بیل گیتس و بارن بافت در عصر ما تصدیقی بر گفتار من می باشد.روح این بزرگان با شناخت از توانمندی های خود ارضا شده است وترس در زندگی آنها جابیی برای ماندن ندارد.
مطالعه زندگینامه ی بزرگان، برای تقویت ویژگی های مفید ما بسیار لازم و ضروری می باشد.
اشتباه اساسی این است که فکر می‌کنیم باید امکانات داشته باشیم تا کار بزرگ انجام دهیم.!
چرا فرد درگیر مواد مخدر و الکل میشود؟

 چون از واقعیت خودش فرار کند. او مواد مصرف کی کند تا بی‌خبر از حقیقت خودش باشد.
تا فکر نکند و خود را به فراموشی می سپارد.
یا فردی خود را سرگرم به سکس افراطی،دیدن فیلم پورن ،بازی های رایانه ایی،دنیاهای مجازی و پرخوری های عصبی می کند تا تفکر نکند و در عالم بی خبری گذران عمر کند.
باید یاد بگیریم تفکر کنیم و ریشه مسئله را شناسایی کنیم و بدنبال راه حل باشیم.

این سبک آدم ها،با فرزند ،همسر و افراد جامعه مشگل دارند و دیگران را مقصر در ایجاد چالش های زندگی خود می دانند.
تصور می کند دیگران او را درک نمی کنند.
در صورتی که یه جا باید متوقف شود ومسئله را از منظر دیگه ایی ببینی و خودش بدنبال چاره آن مسئله تکراری باشد.
مهم‌ترین مسئله‌ای که تقریبا بیشتر ما در گیر غر زدن هستیم تا حل مسئله و منتظریم دیگران مسائل حل نشده  ما را حل کنند.
…بپذیری که هیچکس کامل نیست و همه ی ما در گیر این ویژگی های انسانی هستیم.

 حسودی، بی‌شعوری ، مهربانی ،خشم،ترس،سخاوت،خساست،عشق،نفرت،و صدها ویژگی منفی و مثبت در درون توست و اگر بخواهی مدام خودت را با دیگران مقایسه و یا قضاوت  کنی ،از آرامش فاصله می گیری.
بپذیر که تو هم می توانی اختلاس و دزدی ‌کنی.
اگر نپذیری اون ویژیگی منفی  را، با نقاب های موجه در جامعه پوشش می دهی  ولی مدام  این ویژگی ها را در دیگران می بینی و رنج می کشی.
مثلا دزدی  یاکم فروشی ،افراد  جامعه را می بینی..و عصبانی میشی…..این یعنی چه؟
یعنی اینکه تو واقعاً عرضه‌ی دزدبودن را در این بخش‌ها نداشتی، ولی آفتابه‌دزدی را در زندگی‌ات می‌کنی.

 مهم‌ترین آفتابه‌دزدی‌ات چیست؟!
 وقتت را می‌کشی، ساعت‌ها ولو هستی، عمرت را با گذشته، حرام می‌کنی.
در حسرت آرزوهای نرسیده ،خودت  و دیگران را، سرزنش می‌کنی.

 که چرا نفهمیدم؟!
چرا این فرد شوهرم شد؟!
چرافلانی  نشد؟!
 چرا دخترم را دادم به فلانی؟!
چرا این کار را کردم؟!
 مدام به افکاری می اندیشی  که از تو انرژی می‌دزدد ،و هیچ کمکی به تو نمی‌کند.
مدام کوله‌بارتلخی های  گذشته را با خود حمل می کنی.
در ذهنت مرور می کنی که، چه کارهای برای مادرشوهرم کردم!
 چه لزومی دارد زمانی که از همسرت جدا شدی ،به او ناسزا بگویی و برای اینکه فرزندانت را نگهداری می کنی ،به آنها غر بزنی؟
تو انتخاب کردی ،پس مسئولیت انتخابت را بپذیر و پای هزینه های آن باش.
این نقاب‌های تلخی که بر رخ کشیدی،حالت را هر روز بدتر می کند.
برای استراحت ، مطالعه ،ورزش  ، زمان اختصاص بده تا کم کم  متوجه من ارزشمند خود شویی و اجازه ندی هر عامل بیرونی باعث خرابی حالت شود.

این سوال مهم را از خودت بکن
مهم‌ترین فایده‌ای که  می‌توانم به خود برسانیم،چیست؟

پذیرش آنچه را که نمی توانم تغییر دهم همانند مرگ عزیز و ورشکستگی و اتفاق ناگواری که نمی توانم بازسازی کنم .
و در نهایت ترک موقعیت و یا شخصی که، باعث آزارم است.
برای رسیدن به آرامش از جاده کینه و دشمنی و حسادت نمی توان عبور کرد.
قدر خودت و روزهای عمرت را بدان و از زندگی ات لذت ببر.

فهیمه ارژنگی
نویسنده و پژوهشگر در رشد فردی
زمستان۹۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *